توضیحات
📚شازده کوچولو ☘
📖موضوع: رمان
📍قطع: رقعی
📍نوع جلد: شومیز
📍تعداد صفحات: ۲۰۰
🤗آنتوان دوسنت اگزوپری، نویسنده و خلبان فرانسوی است که با جاودانه «شازده کوچولو» در تاریخ ادبیات جهان ماندگار شد. او که یک خلبان غیرنظامی موفق در پیش از آغاز جنگ جهانی دوم است، با برافروخته شدن شعلههای جنگ به نیروی هوایی فرانسه پیوست. اما اشغال زودهنگام و رعدآسای فرانسه توسط قوای نازی، او را بر آن داشت تا به آمریکا برود و به جریانی بپیوندد که میکوشید ایالات متحده را مجاب کند تا وارد جنگ شود. سپس باز در جایگاه یک خلبان جنگی به نیروهای ارتش آزادیبخش فرانسه پیوست. او در این زمان از نظر سنی برای این کار پرخطر، نسبت به دیگر خلبانان، مسنتر و آسیبپذیرتر بود. در یکی از پروازهای عملیاتی بر فراز مدیترانه، ناپدید شد و به نظر میرسد در همین زمان جان باخته باشد.
علاقه اگزوپری به هوانوردی و خلبانی که در آن زمان شغلی ماجراجویانه به شمار میرفت به علاوه شخصیت راوی داستان «شازده کوچولو» که او هم یک خلبان است و مرگ رازآلود او که تداعیکننده پرواز شازده کوچولو در پایان داستان، به ماندگاری و جذابیت این نویسنده و اثرش دامن زده است. گویی شازده کوچولو، شخصیت تجسمیافته باورها و آرمانهای اگزوپری یا خلبان حاضر در داستان است. کسی که در کودکی اندیشههای ناب و متفاوتی داشته است و آنها را در قالب نقاشیهای عجیب او میبینیم. اما نمیتواند آنها را بروز دهد. پس شازده کوچولویی را میآفریند تا از زبان او، اندیشههایش را بازگو کند.
📕🌷 لذت متن
شاهکارم را نشان بزرگترها دادم و پرسیدم از دیدنش ترستان برمیدارد؟
جوابم دادند: ـ چرا کلاه باید آدم را بترساند؟
نقاشی من کلاه نبود، یک مار بوآ بود که داشت یک فیل را هضم میکرد. آنوقت برای فهم بزرگ ترها برداشتم توی شکم بوآ را کشیدم. آخر همیشه باید به آنها توضیحات داد. ـ نقاشی دومم اینجوری بود.
بزرگترها بم گفتند کشیدن مار بوآی باز یا بسته را بگذارم کنار و عوضش حواسم را بیشتر جمع جغرافی و تاریخ و حساب و دستور زبان کنم. و اینجوری شد که تو ششسالهگی دور کار ظریف نقاشی را قلم گرفتم. از اینکه نقاشی شمارهی یک و نقاشی شمارهی دواَم یخشان نگرفت دلسرد شده بودم. بزرگترها اگر به خودشان باشد هیچ وقت نمیتوانند از چیزی سر درآرند. برای بچهها هم خستهکننده است که همینجور مدام هر چیزی را به آنها توضیح بدهند. ناچار شدم برای خودم کار دیگری پیدا کنم و این بود که رفتم خلبانی یاد گرفتم. بگویی نگویی تا حالا به همه جای دنیا پرواز کردهام و راستی راستی جغرافی خیلی بِم خدمت کرده. میتوانم به یک نظر چین و آریزونا را از هم تمیز بدهم. اگر آدم تو دلِ شب سرگردان شده باشد جغرافی خیلی به دادش میرسد.
از این راه است که من تو زندهگیم با گروه گروه آدمهای حسابی برخورد داشتهام. پیش خیلی از بزرگترها زندهگی کردهام و آنها را از خیلی نزدیک دیدهام گیرم این موضوع باعث نشده دربارهی آنها عقیدهی بهتری پیدا کنم.
هر وقت یکیشان را دیدهام که یکخرده روشنبین به نظرم آمده با نقاشی شمارهی یکم که هنوز هم دارمش محکش زدهام ببینم راستی راستی چیزی بارش هست یا نه.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.